نمونه سوالات متوسطه-هفتم تا کنکور کنکور علوم انسانی فلسفه و منطق دوازدهم(نظام قدیم) - 1394 - بخش (2)

سوفسطائیان به استناد این که سخنان جهان شناسان با یک دیگرتعارض دارد وآن ها نتوانسته اند تفسیر صحیحی ازجهان به دست دهند،دنبال کردن شیوه ی آن ها را کاری بیهوده دانستند واین شبهه را دراذهان تقویت کردند که چون با بسط مقال می توان هرادعایی را ثابت کرد،پس اصولا هیچ حقیقتی درجهان وجود ندارد.حق وباطل ازهم تفکیک ناپذیراست واین سلیقه ی افراد است که معین می کند چه چیزی حق است وچه چیزی باطل.شعارپروتاگوراس(معروف ترین سوفسطایی)این بود که انسان معیارهمه چیزاست.

مهم ترین بخش فلسفه،فلسفه ی اولی یا مابعدالطبیعه نام دارد.اگرزمانی به بودن اشیاء واصل هستی آن ها،با قطع نظرازچه چیزبودن واختلاف آن ها توجه کردیم واگرزمانی خودهستی وهست بودن اشیاء ذهن ما را به خود جلب کرد،درآن هنگام ما قدم درعرصه ی مابعدالطبیعه نهاده ایم.

وجود وکاربرد مفاهیمی مثل فلز ورادیم نشان می دهد که یک فیزیک دان یا شیمی دان آن ها را درطبیعت اموری واقعی می داند(واقعیت داشتن جهان)،یکی ازنشانه های قانون طبیعت این است که ازپدیده ای خبرمی دهد که تکرارمی شود؛مثل پدیده ی دوپلروقوانین اشعه ی رادیواکتیو،مفهوم قانون به ما می فهماند که انتظار داریم طبیعت همواره به صورت یکنواخت ومشابه عمل کند(یکسان عمل کردن طبیعت)علوم تجربی به مبانی فلسفی علوم طبیعی متکی است درحالی که این اصول درهیچ یک ازعلوم تجربی قابل تحقیق نیست.

بحث شناخت یا بحث معرفت،یکی ازبحث های مهم فلسفه است که درآن سخن ازحقیقت ذهن آدمی وقواعد آن درشناخت عالم خارج به میان می آید.ازآن جا که شناخت یکی ازافعال روانی انسان است، همین بحث درروان شناسی نیزمطرح است.

افلاطون این پیام هراکلیتوس فیلسوف نامدارقبل ازسقراط ،را به نیکی پذیرفته بودکه می گفت:"شما نمی توانید دوباردریک رودخانه گام نهید؛زیرا آب های تازه است که همواره جریان دارد وبرشما می گذرد."افلاطون معتقد است که انسان می تواند با به کاربردن روش درست دراندیشیدن به معرفت حقیقی دست پیدا کند.ابوعلی سینا درطبیعیات کتاب شفا می نویسد:بعضی ازافعال وحرکاتی که دراجسام دیده می شود،ازیک علت خارجی است وبعضی ازخود جسم است وسبب خارجی ندارد.