نمونه سوالات متوسطه-هفتم تا کنکور یازدهم علوم انسانی فلسفه 1 بسته 1 - بخش (3)

از نظر سقراط دانای حقیقی کسی جز «خداوند» نیست سقراط معتقد بود هر چیزی از تعریف ثابتی برخوردار است و اگر به تعاریف اشیا برسیم به دانش درست ومطمئنی دست یافته ایم از نظر افلاطون چنانچه ادمی با عروج عقلانی از مرز محسوسات عبور کند ودر ماوراءطبیعت به شهود عقلانی حقایق ان دیار موفق شود ملاحظه می کند که انچه در این جهان محسوس وجود دارد تنها سایه هایی از آن حقایق برین است.

ترس از مرگ جز این نیست که ادمی خود را دانا پندارد بی ان که دانا باشد یعنی چیزی راکه نمی داند گمان کند که می داند هیچ کس نمی تواند مرگ چیست و از این رو نمی تواند ادعا کند که مرگ امری سهمگین است سقراط معتقد بود کسانی که بیش از همه به دانایی شهرت دارند زبون تر از دیگران و کسانی که چنین اوازه ای نداشتند خردمندتر از آنان هستند.

براساس پیام سقراط خودآگاهی افق جدیدی را پیش روی هر جوینده ی حکمت می گشاید نمی دانم سقراط هرگز با نمی دانم سوفسطائیان قابل مقایسه نیست نمی دانم سوفسطائیان در واقع معنایی جز نمی توانم بدانم در بر نداشت و سقراط در اخرین لحظات از قرضی که به شخصی داشت سخن گفت.

به اعتقاد سقراط راز پیام سروش دلفی همین بود که به ما بنمایاند تا چه پایه نادانیم و نام سقراط را به عنوان مثال مطرح کرده تا بگوید که داناترین ادمیان کسی است که چون سقراط بداند که هیچ نمی داند هم چنین سقراط در دفاعیه ی خود راز دانایی خود را چنین معرفی کرد که او نسبت به نادانی خود آگاه است ولی دیگران از نادانی خود بی خبر هستند.

نمی دانم سقراط در واقع آوای خویشتن شناسی و درس آگاه شدن از گوهر تابناک انسانیت را که در درون هر انسانی نهفته است در تاریخ اندیشه ی بشر طنین انداز کرده است سقراط با فریاد خود را بشناس پرده ی جهل مرکب را از مقابل چشم های فرو می اندازد و فرد رابر کرسی تواضع می نشاند و به او می اموزد تا با تکیه بر عقل خدادادی می توان از وسوسه ی شک و گمان خلاصی یافت و راه حقیقت را پیمود.