نمونه سوالات متوسطه-هفتم تا کنکور یازدهم علوم انسانی فلسفه 1 درس چهارم-آغاز فلسفه

آغاز اندیشه ی بشر را "نمی توان مربوط به زمان و مکان خاصی دانست." اما نخستین مجموعه ها یا قطعه هایی که به زبان فلسفی نگاشته شده، از "یونان باستان" به یادگار مانده است و به همین جهت از سرزمین یونان به عنوان مهد تفکر فلسفی یاد می کنند. به عقیده ی "پروتاگوراس" همه چیز نسبی و موقتی است و حقیقت به معنای دانشی پایدار و ثابت هرگز به دست نمی آید.

ثمره ی آشفتگی فکری در یونان باستان این بود که گروهی پیدا شدند که منادی "بی اعتباری علم و اندیشه" بودند. این گروه خود را "سوفیست" (سوفسطایی) می خواندن و آموزش "علوم سیاست و فن سخنوری" را ترویج می کردند.

انسان معیار همه چیز است شعار مشهور "پروتاگوراس" است و "هیچ چیز را نمی توان شناخت"، شعار مشهور "گرگیاس" است.

انسان معیار همه چیز است!» شعار "پروتاگوراس" است و "علت و معلول"، "وجود و ماهیت" و... از مسائل فلسفه ی اولی یا مابعدالطبیعه است و این که "آیا باید همیشه به صورت مطلق راست گو بود؟" در "فلسفه ی علم اخلاق" پاسخ داده می شود.

از دیدگاه "پروتاگوراس" همه چیز نسبی است و حقیقت به معنای دانشی پایدار و ثابت هرگز به دست نمی آید و حقیقت جنبه ی خصوصی و شخصی دارد و هرکس هرچه بپندارد، برای او حقیقت است. در مقابل، "گرگیاس" معتقد بود که "هیچ حقیقتی را نمی توان یافت". سقراط را بنیان گذار فلسفه دانسته اند و او بود که توانایی عقل انسان را به خود او شناسانید و نشان داد که می توان با روشی صحیح اندیشید و به حقیقت دست یافت.